بانوی خوزستانی سوگند خود را شکست!
نداشتن آرامش و ثبات در میهن عزیزم که در سال های اخیر دستخوش نامهربانی های زیادی شده است و مدعیانی که ادعای مالکیت تام بر ایران عزیزم دارند و چه تیشه ها که بر ریشه ی ایران نازنین نزدند.
گویی آنها آن را ارث پدری خود می انگارند. دین زدگی جوانان میهنم، رسیدن آنها به احساس پوچی و ناکارآمدی کسانی که به واسطه ی پیشانی ممهورشان ونه به حسب لیاقت در تار و پود دستگاههای اجرایی نفوذ کردند، بلاتکلیفی و سردرگمی برای انجام کوچکترین کار بخاطر عدم ثبات در اقتصاد کشور ، افزایش فساد اجتماعی در زمانه ای که مدعیان دین دار، مسئول آن هستند، زباله گردی هموطنانم که روز به روز صحه ی بیشتر بر رفاه به ارمغان آورده بر ایشان می زند!!
افزایش آمار خودکشی به واسطه ی افزایش امید به زندگی که هرگز نتوانستند در دل جوانان شایسته ی شکوفا کنند.بد اخلاقی هایی که به والله در هیچ کتاب اللهی هم توصیه نشده که این چنین باشید و نمیدانم از کدامین شریعت ساختگی سرچشمه میگیرد و به صدها دلیل دیگر نگاه و نظر من نه به انتخابات برای همیشه بود! ولی حالا انتخاب بین خوب و بد است همه ی اتفاقات این چند سال را روی میز می چینم و بدون تأسی کورکورانه و با رجوع به عقل به عنوان یک ایرانی دلسرد و نا امید از همه چیز، حق رای خود را به نا اهلان نمیدهم.
من از جناب دکتر پزشکیان انتظار شق القمر ندارم ولی حداقل غرق شدن و دست و پازدنمان در آماج مشکلات و بی تدبیریها ی حاکم کم رنگتر شود و بلدوزرهای تخریب مملکتم از کار بیفتد.
کفاره ی سوگند خود را میدهم و از خدایی که همه چیز به اراده ی اوست میخواهم دکتر پزشکیان را در عرصه ی خدمت یار و یاور باشد.
هدا نورالدین موسی